برای همهی ما پیش اومده که تو کوچه و خیابون افرادی رو دیدیم که یه گیتار تو دستشونه و مشغول نواختنش هستن و یا اصلا گیتار رو تو کیف مخصوصش قرار دادن و مشغول راه رفتن، صحبت با دوستشون و ... هستن . اما تاحالا فکر کردید که آیا تمامی این گیتارها یکنوعند یا به چند دسته تقسیم میشند؟آیا صدا و نوع نواختن این گیتارها شبیه همه؟ اگه این سوالا براتون پیش اومده با ما تا انتهای مقاله همراه باشید.
اول از همه اینو بگم که تنوع صدا تو گیتار به قدریه که اگه بخوایم آهنگهای متفاوت از هم را بنوازیم کافیه گیتارمون رو کنار گذاشته و گیتار دیگری برداریم! یعنی ما با یکی از غنیترین سازها از لحاظ تنوع رو به رو هستیم
مسلما برای یه نوازندهی حرفهای گیتار انتخاب ساز مناسب کار سختی نیست و به راحتی میتونه از بین دهها ساز گیتار با صدای مختلف بهترینش رو برای اون قطعه و یا اجرا، انتخاب کنه اما برای یه نوازندهای که اول راهه انتخاب ساز مناسب یکی از چالشبرانگیزترین انتخاباست.
3 نوع گیتار الکتریک کدامند؟
سه نوع اصلی گیتارهای الکتریک بدنه تو پر، بدنه توخالی و نیمه توخالی هستند:
این گیتارها بدنههایی دارند که از یک قطعه چوب سخت یا (معمولاً) چند قطعه چوب به هم چسبانده تشکیل میشوند.
2 بدنه تو خالی
گیتارهای توخالی با استفاده از روشهایی مشابه روش ساخت گیتارهای صوتی ساخته میشوند. همانطور که از نامش پیداست، داخل آنها خالی است.
3 بدنه نیمه توخالی
اینها دارای یک بلوک مرکزی سخت همراه با دو طرف توخالی هستند. این مدل گیتار دارای بسیاری از مشخصات تونال گیتارهای توخالی هستند، اما به همین راحتی باز نمیشوند.
گیتارهای الکتریک بدنه تو پر امروزی رایج ترین سبک موجود در بازار هستند.Fender اولین فروشنده عمده این نوع از گیتارها بود که بعداً به Telecaster تبدیل شد. این مدل در مقایسه با سایر سازهای الکتریکی که قبل از آن در بازار موجود بودند بسیار ساده بود اما طراحی اصلی آن هنوز در سازهای تو پر امروزی دیده میشود.
گیتارهای بدنه تو پر از قطعه چوب مسطحی ساخته میشوند که به آن تخته گفته میشود و برش دقیق آن به شکل دلخواه گیتار است. در سازهای گرانتر، این تخته یک تکه یکدست چوب است، اما بدنه بسیاری از انواع دیگر گیتار از دو یا چند قطعه از همان گونههای چوبی که بهم چسبانده شده اند ساخته می شود.
تولید کننده ساز معمولا یکسری انتخابهای خاصی را در نظر میگیرد که طراحی کلی ساز را تعیین میکند، در حالی که روشهای مختلف بی شماری برای ساخت یک گیتار بدنه تو پر وجود دارد.
مطمئناً بدنههای عجیب گیتارهایی مانند Gibson Flying V، Ibanez Destroyer، Dean ML و Jackson Rhoads را دیده اید که ممکن است کمی فضایی به نظر برسند اما حتی این گیتارهای عجیب و غریب هم طبق همان اصول اولیهی طراحی هر گیتار بدنه توپری ساخته شدهاند.
در دهه 1930، گیتاریستهای موسیقی جاز و گروههای بزرگ به استفاده از گیتار الکترونیک روی آوردند تا بتوانند با حجم صدایی که دیگر سازهای روی صحنه تولید میکردند به رقابت بپردازند.
سازهای الکتریک اولیه گیتارهای توخالی و بزرگی بودند که از یک صفحه قوس دار تشکیل میشدند و به قدرت صدای خواننده نیز کمک میکرند. آنها دارای سوراخهای f برای تسهیل تقویت صدا و سوکتهای ابتدایی بودند که اجازه میداد گیتار به یک سیستم تقویت خارجی متصل شود.
گیتارهای الکتریک از آن زمان تاکنون مسیری طولانی را طی کرده اند و امروزه دارای طراحیهای مختلفی هستند؛ اما هنوز هم میتوانید جعبههای بزرگ جاز بدنه توخالی را پیدا کنید که صدایی همانند همان گیتارهای قدیمیدارند. چنین گیتارهایی بیشترین استفاده را برای نوازندگان جازی دارند که به دنبال صدایی گرم و چوبی هستند. البته، این فناوری در طی هشتاد سال گذشته بسیار پیشرفت کرده است، اما این سازها هنوز هم همان حس و حال قدیمیخود را حفظ کردهاند. از این سازها به عنوان نیمه آکوستیک نیز یاد میشود.اما این گیتارها یک مشکل اساسی دارند؛ با افزایش صدا، گیتارهای توخالی به انعکاس حساس میشوند. به همین خاطر بود که گیتارهای بدنه نیمه توخالی برای رفع این مشکل طراحی شدند و تا حدی به حل آن کمک کردند.
گیتارهای بدنه نیمه توخالی
طرحهای نیمه توخالی مشابه گیتارهای بدنه توخالی هستند اما به طور معمول بدنههای نازک تری دارند که در داخل آن یک بلوک چوبی مرکزی قرارمیگیرد و کمک میکند تا بازخورد گیتار را کنترل کنید در حالی که برخی از مشخصات تونال مشابه یک بدنه توخالی را به ساز میدهند. این نوع گیتار تقریباً در هر ژانر موسیقی، به استثنای متال سنگین، با موفقیت استفاده شده است.
گیبسون ES-335 نمونه ای از یک طرح نیمه توخالی است که برای اولین بار در سال 1958 ظاهر شد و تا به امروز محبوبیت دارد. بسیاری از سازندگان از الگوهای اولیه این ساز پیروی میکنند، اما نسخههای دیگری از گیتارهای بدنه نیمه تو خالی نیز وجود دارد.
به عنوان مثال، Fender Thinline Telecaster یک گیتار نیمه توخالی است که خیلی بزرگتر از یک Telecaster استاندارد نیست، اما از یک ساختار نیمه توخالی با حفرههای f برخوردار است. برای بسیاری از نوازندگان این گیتار ترکیبی از بهترین خصوصیات این دو نوع مختلف از گیتارهای الکتریک است.
منبع : وبلاگ ماژورین
انتخاب سبک عکاسی قطعا یکی از دغدغههای تمامی عکاسانی هست که میخواهند به طور حرفهای وارد این دنیا شوند و البته در همین ابتدا باید بگویم که چیزی تحت عنوان بهترین سبک عکاسی وجود ندارد و هر عکاسی باید به توجه به تواناییها و علایقش بهترین سبک برا صرفا برای خودش انتخاب کند.و عکاس در این مسیر علاوه بر بررسی ویژگیهای خود باید سبکهای مختلف را بررسی و با سختی و چهارچوبهای آنها آشنا شود
در این مقاله به معرفی ۹ ژانر مختلف عکاسی میپردازیم تا شما را بیشتر با انواع آنها آشنا کنیم، به این امید که در انتخاب بهترین و جذابترین ژانر عکاسی کمکتان کرده باشیم.
یکی از محبوب ترین سبک های عکاسی، عکاسی منظره میباشد که در آن همه چیز در مورد به تصویر کشیدن زیبایی طبیعت است.
اگرچه بسیاری از عکسهای منظره از زاویه دید گسترده گرفته شدهاند، اما فرصت های زیادی برای عکاسی عمودی از چشم انداز و حتی عکس هایی از پنجرههای بسیار کوچکی از یک چشم انداز بزرگتر وجود دارد که جزئیات محیط طبیعی را برجسته می کنند.
همچنین ممکن است عکاسی از چشم انداز در دسترسترین نوع عکاسی نیز باشد. تمام کاری که شما باید برای پیدا کردن یک سوژه انجام دهید این است که بیرون بروید!
اگر عکاسی از حیات وحش را برای حرفهای شدن انتخاب کردهاید، بی شک به سراغ یکی از سختترینها رفته اید.
عکاسی از حیات وحش فراتر از هر ژانر دیگری، نیازمند صبر است و شاید این ویژگی را هر کسی نداشته باشد. اما پاداش این صبر میتواند شگفت انگیز باشد.
شکار لحظههایی جادویی و نفسگیر از زندگی حیوانات قطعا ارزش این صبر طولانی را خواهد داشت.
برای شروع هم لازم نیست به یک سفر دور و دراز یا قلهی کوه و جنگلهای آمازون بروید، حیوانات خانگی و پرندههایی که در پارک محل زندگیتان میبینید هم میتوانند سوژههای خوبی برای عکاسی باشند.
عکاسی از معماری را میتوان عکاسی از منظرههای شهری تعریف کرد. از این نظر که شما به جای عکاسی از عناصر طبیعی، زیبایی سازههای انسانی را به تصویر می کشید و بررسی می کنید که آنها چگونه مناظر شهری را تغییر دادهاند.
یک طاق زیبا یا یک مجسمه در بالای ساختمان و ... همهی اینها فرصت های زیادی هستند برای برجسته سازی شگفتیهای معماری بشر.
حتی اگر عکسهای سلفی را در نظر نگیریم، پرتره به احتمال زیاد محبوب ترین سبک عکاسی در جهان است.
اما عکاسی پرتره فراتر از آن است که تنها دوربین خود را به سمت فردی برده و عکس بگیرید.
پرتره روایت گر چهرههاست. خصوصیات منحصربفردشان را برجسته میکند.
اما انواع بسیار بیشتری از عکاسی پرتره جز پرتره های انفرادی وجود دارند؛ همانند پرتره خانوادگی، عکاسی مد، عکس فارغ التحصیلی و حتی عکاسی ورزشی.
صرف نظر از نوع، برای بهترین پرتره ها، علاوه بر یادگیری انواع نور در عکاسی پرتره، باید بر تنظیمات دوربین عکاسی پرتره نیز مسلط شوید.
ازدواج یکی از مهمترین اتفاقات در زندگی هر فردی است، بنابراین عکسهای مراسم عروسی نیز بسیار مهم است. عکاسی از مراسم عروسی را میتوان پراسترسترین ژانر عکاسی دانست.
اما عکاس مراسم عروسی بودن تنها نیازمند داشتن مهارت مناسب پشت دوربین نیست. درعوض، عکاسان عروسی باید دارای مهارت قصهگویی، حل مشکلات و روابط اجتماعی فوقالعادهای باشند.
از کنسرت گرفته تا مهمانی های تولد، رویدادهای شرکتی تا نمایشگاههای شهری، عکاسی از رویداد طیف وسیعی از سوژه ها را در بر می گیرد.
این طیف ممکن است شامل پرتره های افراد حاضر در مراسم، غذایی که می خورند، فضای رویدادی که در آن جمع شدهاند و غیره باشد.
به عبارت دیگر، عکاسی از رویداد ژانری با سرعت و چالش برانگیز است. اگر تصمیم دارید که یک عکاس رویداد موفق شوید، بهتر است خودرا برای هر اتفاقی آماده کنید.
در نهایت، عکاسی از رویداد در واقع کمکی به افراد حاضر در مراسم است تا برای سالها از طریق عکسهای شما خاطرات آن رویداد را دوباره تجربه کنند.
گرچه عکاسی مد در درجه اول برای مارکهای تجاری و تبلیغات به وجود آمد، اما به ظهور شبکههای اجتماعی و گسترش عکسبرداری، عکاسی از مدهای خیابانی و ترندهای روز بیشتر و بیشتر شد.
چه عکسبرداری برای یک مجله باشد یا پستی در اینستاگرام، هدف از عکاسی مد برجسته سازی لباس، آرایش و سایر لوازم جانبی مد به گونه مطلوبی برای مصرف کنندگان است.
به دلیل نیاز به نمایش تمامی این آیتمها، بسیاری از عکسهای مد تمام قد هستند. علاوه بر این، عکاسان مد باید در زمینه نورپردازی در عکاسی خبره بوده از مهارت های پرترهپردازی خوبی برخوردار باشند.
در کنار خبرنگاران عکاس، عکاسان مستند تلاش می کنند تا رویدادهای مهم خبری را به گونه ای به تصویر بکشند که به مردم کمک کند آن واقعه رخ داده را بهتر درک کرده و با آن ارتباط برقرار کنند.
عکاسی مستند بر انتقال احساسات جاری در عکس و درک آن توسط مخاطب متمرکز است.
گرچه عکاسی جنگ شناخته شدهترین ژانر عکاسی مستند است، اما بسیاری دیگر از رویدادها از جمله فعالیت های ریاست جمهوری، گردهمایی های ایالتی و جشن های ملی دیگر نیز میتوانند زیر نظر یک عکاس مستند باشد. علاوه بر این، بسیاری از عکاسان مستند به سادگی به دنبال ثبت زندگی روزمره، تاریخ، فرهنگ و موارد دیگر هستند.
این سبک از عکاسی درباره تصویربرداری از اشیا است.
در بسیاری از موارد ممکن است که فقط یک یا چند شی (به عنوان مثال یک کاسه میوه) به عنوان سوژه عکس طبیعت بی جان عمل کند.
نکته اصلی برای داشتن یک تصویر موفق از زندگی طبیعی، داشتن نور عالی است که باعث تابش نور یکنواخت سوژه و در عین حال به حداقل رساندن سایهها می شود.
اگرچه ممکن است این سبک محبوبترین نوع عکاسی نباشد، اما با تمرکز بر روی نور می توانید صحنه جالبی را حتی از پیش پا افتاده ترین موضوعات خلق کنید .
از اطلاعاتی که در این مقاله ارائه شده برای تفکر در مورد نوع عکاسی متناسب با علاقه و مهارت خود فکر استفاده کنید و از آزمایش و ترکیب سبکهای مختلف نترسید!
منبع : وبلاگ ماژورین
در سنتور دو حفره به شکل گُل روی سطح سنتور وجود دارد که در نرمی، لطافت و شفاف شدن صدای آن تاثیر بسزایی دارد. این ساز دارای صوتی شفاف و بلورین بوده و برخی پژوهشگران بر این باورند که سنتور در زمانهای بسیار دور از ایران به دیگر کشورهای آسیایی رفته است. سنتور یک ساز زهی در موسیقی ایرانی شناخته میشود که به شکل ذوزنقه و دارای سیمهای بسیاری است و با دو زخم چوبی به نام مضراب به صدا در میآید. مضرابهای سنتور در گذشته بدون نمد بودند ولی در حال حاضر معمولاً به مضرابها نمد میچسبانند که خود باعث لطیفتر شدن صدای سنتور میشود. از دیرباز نوازندگان بسیاری به صورت تکنوازی و همنوازی اجراهای منحصربفردی را با این ساز عرفانی داشتهاند که نامشان ماندگار شده است. در این مقاله معرفی برخی از بهترین نوازندگان سنتور ایران پرداخته میشود.
پرویز مشکاتیان، معروف به پدر سنتور ایران، متولد ۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ در نیشابور از نسل طلایی موسیقی پس از انقلاب به حساب میآید. وی از کودکی نزد پدرش، حسن مشکاتیان شروع به یادگیری نواختن سنتور کرد. چندی بعد در تهران نزد نورعلی برومند و داریوش صفوت، ردیف میرزا عبدالله و در کنار آن ریزه کاریهای نوازندگی (به ویژه سه تار)، گوشههای مهجور و ناشناخته و ضربیهای موسیقی ایرانی را از افرادی دیگری، چون سعید هرمزی، یوسف فروتن و عبدالله دوامی میآموخت.
مشکاتیان در سال ۱۳۵۴ خورشیدی موفق به کسب عنوان نخست بهترین نوازندگان سنتور ایران در آزمون باربد شد. وی در حالی که بیست و چند سال بیشتر نداشت، تصنیفهایی را خلق کرد که از بهترینهای موسیقی سنتی ایرانی در نیم قرن گذشته به حساب میآیند. از آثار ماندگار وی در آن دوره میتوان به شورانگیز، مرا عاشق، رزم مشترک و پیروزی اشاره نمود. مشکاتیان کتابهای بسیاری را نیز نوشته که از آن میان میتوان به مجموعه تصانیف، بیداد و گل آوا اشاره کرد. پرویز مشکاتیان در سال 1388 درگذشت.
حسین صبا از سنین نوجوانی موسیقی را شروع کرد و دو ساز سنتور و پیانو را به ترتیب زیر نظر استادانی بزرگی چون استاد حبیب سماعی و استاد اصلانیان آموخت. او در محیطی علاقهمند به موسیقی تحت نظر مادر و خانواده مادری پرورش یافت. او با شرکت در برنامه رادیو صبا و تکنوازی سنتور شناخته شد.
پس از تاسیس هنرستان موسیقی ملی در سال 1328 توسط روح الله خالقی، از حسین صبا برای تدریس سنتور دعوت به عمل آمد چراکه وی تنها نوازنده سنتور آشنا به تکنیک قدما در زمان خود بود. او جزو کسانی بود که به خط نت آشنایی داشت. از وی تنها یک کتاب خودآموز سنتور به یادگار باقی مانده است که یکی از دقیق ترین و بهترین کتابهای آموزش سنتور است. این نوازنده که از بهترین نوازندگان سنتور ایران به شمار می آید، اردیبهشت سال 1338 وقتی که تنها 35 سال داشت، دار فانی را وداع گفت.
ارفع اطرایی، نخستین بانوی ایرانی است که پیش روی استادان بزرگ موسیقی ایران، سنتور را به صورت تکنوازی نواخت. او هشتم تیر۱۳۲۰ به دنیا آمد و جزو اولین دخترانی بوده که در دهه ۳۰ وارد «هنرستان موسیقی ملی» شد. وی گفته است: «در آن زمان هنوز موسیقی به عنوان رشته تحصیلی رسمی شناخته نشده بود. اقدام و تصمیم پدر من در وارد کردن بنده به هنرستان که تحت تاثیر راهنمایی و توجیهات استاد خالقی بود، در بین فامیل و آشنایان باعث تعجب شده بود». وی جزو بهترین نوازندگان سنتور ایران محسوب میشود.
او تحت نظر استادانی همچون روحالله خالقی، کلنل علینقی وزیری، حسین صبا، مصطفی کمال پورتراب، فرامرز پایور و محمود کریمی در سال ۱۳۳۸ از هنرستان ملی فارغالتحصیل شد. اطرایی درباره استاد پایور گفته است: «روشهای نوازندگی و آموزش جناب استاد پایور باعث شدند که بعد از پایان هنرستان هم در خدمت استاد پایور آموزش ببینم». پژوهشگران حوزه موسیقی، اعتراف نمودهاند که اطرایی جانشین پایور در زمان عدم دسترسی به استاد پایور بوده است.
اطرایی خود اقرار کرده : «سال ١٣٣٦، به مناسبت افتتاح تلویزیون ثابت پاسال، استاد دهلوی و استاد پایور قطعه کنسرتینو برای سنتور را به صورت مشترک ساختند و تنظیم کردند که با ارکستر آقای دهلوی و با تکنوازی آقای پایور اجرا شد. اما زمانی که استاد پایور برای سه سال به لندن سفر کردند، تنها کسی که با ارکستر آقای دهلوی تکنوازی سنتور این قطعه را اجرا کرد، من بودم.»او پس از انقلاب و تفکیک جنسیتی هنرستانهای موسیقی افزود: «در گذشته و در تربیت شاگردان هنرستانهای موسیقی، برخلاف سالهای اخیر، بهترین موسیقیدانان ایران بودند. تفکیک جنسیتی وجود نداشت و این خود از پایه بسیاری از مشکلات را مرتفع میکرد. از طرفی با مرور تاریخ معاصر موسیقی ایران، مشاهده میکنیم که تبلور نامی چون قمرالملوک وزیری، نام اساتیدی چون ارسلان خان درگاهی و مرتضی خان نیداوود را تحت تاثیر قرار میداد.»
او در همین گفتوگو اعلام میکند: «من بارها اعتراض کردهام که چرا خانه موسیقی در عمل و برخلاف اساس نامهاش، یک سازمان کاملاً مردانه و مردسالار است. تعداد زیادی از مدیران خانه موسیقی شاگرد خانمهای موسیقیدان هستند اما حتی نامی هم از این اساتید نمیبرند»
ارفع اطرایی در طول بیش از ۶۰ سال فعالیت هنری، مقالات و کتابهای زیادی در حوزه موسیقی نوشته است که در مراکز آموزشی عالی موسیقی تدریس میشوند، از جمله «فرهنگ لغات موسیقی ایرانی»، «سنتور ناظمی»، «زندگی و آثار حبیب سماعی»، «بوی جوی مولیان»، «سازشناسی ایرانی» و «معارف پایور».
او از سال ۱۳۹۳ با سرطان دست و پنجه نرم میکند . اخیراً در مصاحبهای گفته است: «در یک سال و نیمی که در آمریکا هستم، با استفاده از حقوق پسرم و یک بیمه جزیی که دولت آمریکا در اختیار افراد خاص قرار داده است، فقط توانستم بخشی از هزینههای درمانم را تهیه و پرداخت کنم. زمانی که در ایران بودم، بیمهای داشتم که نه خدمات درمانی بود و نه تامین اجتماعی! مطلقاً هیچ کاربردی برای من نداشت و مورد تایید هیچ بیمارستانی نبود. من با آن بیمه یک استامینوفن کدئین هم نمیتوانستم بگیرم. خب، در این شرایط بعد از ۶۰ سال فعالیت مستمر هنری، وقتی جز پسرانم کسی نیست که یاریام کند و حتی حالی از من بپرسد، مجبور به فروش ساز و کتابهایم که با ارزشترین داراییهایم بودند، شدم تا زنده بمانم.»
حبیب سماعی،از بهترین نوازندگان سنتور ایران، از طفولیت با استادان موسیقی زمان خود چون میرزا حسینقلی و نایب اسدالله در مجالس همنوازی میکرد. متاسفانه از اجراهای زنده این نوازنده که سنتور مهجور را از پرده مستوری بیرون افکند و دلهای شنوندگانش را با مغناطیس آوایش ربود، اثری باقی نمانده است. سماعی اعتقاد داشت: «موسیقی غذای روح است و غذا را نمی توان نجویده هضم کرد. بنابراین ساز و آواز باید به اندازهای باشد که برای شنونده سوءهاضمه نیاورد.» هانری ماسه خاورشناس فرانسوی درباره وی گفته است: «ایرانی، به جای اقتباس از موسیقی غربی، باید همت کند امثال سماعی را به گوش جهانیان رسانده مردمان روی زمین را از نوای جانبخش آن بهرهمند سازند».
منبع: وبلاگ ماژورین